English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (849 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
staging unit U یکان بارگیری کننده
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
embarkation element U یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
constructive placement U تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
stowed U بارگیری کردن
load U بارگیری کردن
stowing U بارگیری کردن
stow U بارگیری کردن
stows U بارگیری کردن
loads U بارگیری کردن
stevedore U بارگیری وباراندازی کردن
stevedores U بارگیری وباراندازی کردن
port U شراب شیرین بارگیری کردن
lading U بارگیری عمل بار کردن
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
loading bridge U پل بارگیری
loading U بارگیری
material handling bridge U پل بارگیری
charging U بارگیری
shipping U بارگیری
stowage U بارگیری
burdening U بارگیری
well deck U پل بارگیری
lade U بارگیری کردن خالی کردن
take on <idiom> U ضبط کردن،بارگیری کردن
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
load U فرفیت بارگیری
loads U فرفیت بارگیری
commercial loading U بارگیری تجارتی
loads U بارگیری مهمات
load U بارگیری مهمات
stowage U بارگیری و باراندازی
embarkation table U جدول بارگیری
charging berth U اسکله بارگیری
charging wharf U اسکله بارگیری
charging car U واگن بارگیری
cargo net U تور بارگیری
carburizing pot U فرف بارگیری
bulk loading U بارگیری در مخازن
bucket charging U بارگیری با سطل
charging crane U جرثقیل بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
loading U فرفیت بارگیری
point of loading U نقطه بارگیری
plimsol mark U علایم بارگیری
plimsol mark U مارک بارگیری
embarkation area U محوطه بارگیری
download U بارگیری پایین
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
loading point U نقطه بارگیری
accumulator charge U بارگیری اکومولاتور
loading rack U سکوی بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
loading site U محل بارگیری
quay U سکوی بارگیری
quays U سکوی بارگیری
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
aprons U محوطه بارگیری
apron U محوطه بارگیری
loading station U ایستگاه بارگیری
on berth U ناوحاضربه بارگیری
loading table U جدول بارگیری
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
loading time U زمان بارگیری
loading site U سکوی بارگیری
pallet U کفه بارگیری
well deck U عرشه بارگیری
laden U بارگیری شده
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
frequency loading U بارگیری فرکانسی
pack saddle U زین بارگیری
line charging current U جریان بارگیری خط
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
pallete U کفه بارگیری
deadweight U تناژ بارگیری
load factor U ضریب بارگیری
load lines U علایم بارگیری
loading facilities U وسایل بارگیری
loading diagram U دیاگرام بارگیری
loading chart U جدول بارگیری
pallets U کفه بارگیری
loading bucket U سطل بارگیری
loading apron U نوار بارگیری
stevedoring charges U هزینههای بارگیری وباراندازی
actual obligated space U محل یا جا در بارگیری دریایی
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
cargo port U دریچه بارگیری ناو
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading plan U طرح بارگیری خودرو
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
initial program load U بارگیری برنامه اغازی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
loading space U فضای قابل بارگیری
bulk load method U روش بارگیری با بارقوال
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
cargo plan U طرح بارگیری ناو
embarkation table U جدول قابلیت بارگیری
charging side U محل بارگیری کوره
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
ingot charging crane U جراثقال بارگیری شمش
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
bulk load method U روش استفاده از بارگیری قوال
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
lay day U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
laydays U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day U روز بارگیری وباراندازی کشتی
lift on U بارگیری کشتی توسط جرثقیل
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
railway end U پل سکوی بارگیری راه اهن
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
palletetisation U درکفه بارگیری قرار دادن
lighterage U هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
reloadable control storage U انباره با کنترل بارگیری مجدد
embarkation order U ترتیب سوار شدن یا بارگیری
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
capacity load U حداکثر فرفیت بارگیری ناو
shiping agent U حق العمل کار بارگیری کشتی
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
despatch money U پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
portcall U درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
drayage U چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
mutilation table U جدول بارگیری پیش بینی شده
gap filler U یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
prestowage plan U طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
actual placement U قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
lighterage U هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
ipl U Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
stowage plan U طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
embarkation officer U افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
over shipment U ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
redesignate U اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
parting shot U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
contact party U گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com